من سنسی شاهسوند و اینجا شاهسوند مارکت است؛
نگهداری کاتانا قطعا یه امر خیلی مهمه برای همه شما، من چند سال پیش که هنرجو بودم و یدونه شمشیر برای خودم خریدم که باهاش تمرین کنم ، از قضای روزگار اولین جلسه که رفتم باشگاه با اون شمشیر تولد یکی از دوستانم بود و همه گفتن کیک رو با شمشیر ببریم👌 شاید الان شما هم بعنوان کسی که داری متن رو میخونی خیلی برات جذاب بود که اون جا ،کیک رو با شمشیر بریدیم اما … (اما رو در ادامه متن بهت میگم که چیشد همون شمشیر من آسیب دید ،یک آسیب جبران ناپذیر)
همینطور که گفتم اون شب ما کیک رو یا شمشیر بریدیم و حتی رقص با شمشیر داشتیم به جای رقص با چاقو
خلاصه اینجور بگم که بعد از برش کیک با شمشیر ،من اون رو با دستمال کاغذی پاککردم و گذاشتم داخل غلاف!
فردای اون شب،من یه مسافرت رفتم و حدود دو هفته شمشیر از غلاف بیرون نیومد و بعد از مسافرت من خیلی خوشحال کاتانا رو برداشتم و رفتم باشگاه که به امید خدا استارت تمرین رو بزنم، با کلی شوق تیغه رو کشیدم بیرون دیدم نیمه جلویی تیغه که به کیک زده بودیم کاملا سیاه شده😳
یه لحظه اون شوق و ذوقی که داشتم برای تمرین و تکنیک زدن با کاتانا ، تبدیل شد به ناراحتی … چونکه برای خرید اون کاتانا حدود هشت ماه زحمت کشیده بودم و پول جمع کرده بودم
همون لحظه مربیم رو صدا کردم و اونم اومد یه نگاه انداخت،گفت آخ که تیغه ت خراب شده!
و بعدش هم چنتا از هم باشگاهی هام اومدن و نظریه کارشناسی دادن… یکیمیگفت بده بمالونم به تاتمی های کف باشگاه درست میشه،یکی میگفت وایتکس بریز روش درست میشه،یکی گفت دیگه باید بندازیش دور… بدرد نمیخوره…با خنده هم میگفت بده به من بندازمش دور😐…منم اون لحظه کاملا عصبی ، میخواستم گردن همه رو بزنم…
راستی یه چیزی هم یادم رفت ، غلاف هم داخلش خراب شده بود و بوی بدی میداد…
خلاصه ماجرا که در چند ثانیه کلِ اون فشاری که تحمل کرده بودن سرِ کار و خرج نکردن ها برای خرید این کاتانا توی هشت ماه گذشته اومد جلوی چشمم… دیگه حوصله تمرین رو هم نداشتم و با اجازه مربی برگشتم خونه ؛ دست به کار شدم و توی گوگل سرچ کردم درباره روش تمیز کردن تیغه سیاه شده یا لک افتاده ، به هفتاد زبان زنده و مرده دنیا اینو سرچ کردم ولی خب انگاری هیچکس درباره ش چیزی نگفته بود… خلاصه دست از پا دراز تر ساعت دو نصفه شب رفتم بخوابم.
روز بعدش رفتم پیش یک استاد چاقو ساز که بپرسم باید چکار کنم، سوار شدم به موتورم و با حال بد و کلافه رفتم سمت مغازه چاقو سازی، وارد مغازه شدم و سلام کردم اوستا،اوستا هم از این پیرمرد های خسته و هميشه اعصاب خورد بود😂، زیر لبش گفت علیک!
منم گفتم اوستا اینجور اتفاقی برای شمشیرم افتاده باید چکار کنم؟؟ اونم با بد اخلاقی گفت خب باید بیاریش من ببینمش! علم غیب ندارم که چی به سرش اومده… خلاصه اینجور شد که من برگشتم خونه تا شمشیر رو ببرم و نشون بدم به اوستا…
توی راهِ برگشت یکی از رفقا رو دیدم که پدرش از اون کلکسیونر های چاقو بود و گفتم حسین جان اینجور اتفاقی افتاده برا شمشیرم، آیا پدرت خونه هست که شمشیر رو ببریم ببینه؟ شاید راهی برای درست کردنش بلد باشه!
.
حسین هم همونجا به باباش زنگ زد و خداروشکر خونه بود، دیگه باهم رفتیم خونه شون، وقتی رسیدیم خونه شون، اولین سوالی که بابای حسین از من کرد این بود که چیشده؟!
منم از سیر تا پیاز ماجرا رو بهش توضیح دادم ! اونم که از اون کلکسیونر های عاشق و حرفه ای بود نزدیک بود اشکش در بیاد! چونکه خودشم میگفت هر سلاحی یک روح در وجودش هست
خلاصه تیغه شمشیر رو بررسی کرد و کلی هم فکر کرد … در نهایت گفت میتونی با جلاسنج این لکه ها و سیاهی ها رو از بین ببری، منم گفتم خب باشه؛ الان میرم جلاسنج میگیرم و میام که انجامش بدیم… سوار به موتور شدم و رفتم از ابزار فروشی یدونه جلاسنج گرفتم و برگشتم.
حالا عملیات سفید کاری شروع شد… من و حسین و بابای حسین بصورت نوبتی جلاسنج میزدیم و چند دقیقه صبر میکردیم و تمیزش میکردیم … تقریبا دو ساعت داشتیم انجام ميدادیم ولی رضایت بخش نبود کاملا تا جایی که جلاسنج هم تموم شد!
به بابای حسین گفتم خب برم یدونه جلاسنج دیگه بگیرم؟؟ گفت نه نیازی نیست ، این دیگه از این بهتر نمیشه…
منم کلی تشکر کردم از حسین و باباش دیگه رفتم که برم خونه …البته با کلی غم و غصه که چرا شمشیرم اینجور شد.
راستی بابای حسین که منو غمگین دید یدونه چاقو جیبی خوشکل از کلکسیونش بهم داد و منم خیلی لذت بردم … داشتم توی مسیر برگشت به خونه میرفتم که یادم اومد میخواستم برم پیش اون چاقو سازِ غر غرُ!
بازم دور زدم و رفتم سمت مغازه چاقو سازی و وقتی رسیدم اوستا گفت رفتی شمشیر بسازی بیاری که انقدر دیر اومدی؟!😳
منم جوابی نداشتم و گفتم اوستا این تیغه رو ببین اینجوری شده… چکارش میتونم کنم؟ یه نگاه به من انداخت! یه نگاه به تیغه!
گفت بله مشخصه آقای خان(منظورش من بودم) خودش یه کاری روش داشته میکرده که خوبش کنه ولی کامل نشده…
منم گفتم آره بهش جلاسنج زدم…
گفت پسر جان این آسیبی که این دیده با جلاسنج قابل درست شدن نیست و شاید کلا هم درست نشه ولی باید برات پولیش کنم، گفتم باشه پس لطفا انجامش بده. اوستا هم گفت خب باشه و دست به کار شد.
شروع کرد با سنگ و سمباده های مختلف تیغه رو پولیش زد و بعد از یه رب منو صدا زد و گفت بیا اینجا…منم رفتم، دیدم بدک نشده ولی مثل روز اولش هم نشده!
خلاصه تشکر کردم از اوستا و یه مبلغی هم بهش پرداخت کردم و خداحافظی کردم و اومدم بیرون از چاقو سازی، داشتم سوار موتور میشدم که دیدم شاگردِ چاقو ساز اومد و گفت اوستا باهات کار داره … منم برگشتم داخل مغازه و گفتم اوستا با من کاری داشتی؟
گفت آره بیا بشین یه چایی بخوریم و چنتا نکته درباره پیشگیری از این اتفاق که برا شمشیرت افتاده بهت بگم.
منم رفتم نشستم روی صندلی و یه چایی برام ریخت و شروع کرد توضیح دادن … از همه حرفهاش اینو فهميدم که بهترین راه پیشگیری هست و زمانیکه تیغه رو به جایی یا چیزی میزنی که سطحش آلوده میشه باید همون زمان تمیزش کنی و بعد روغن کاری و اینکه مدتی داخل غلاف نزاری که رطوبتش از بین بره و در آخر بزاری داخل غلاف.
خلاصه اون روز گذشت و همچنان من اون شمشیر اولم رو دارمش و دوستش دارم ولی خب افسوس که بخاطر ندونستن چنتا نکته موجب شد از حالت زیباییش بیرون بیاد!
حالا بعد از چند سال و با کوله باری از تجربه که خودم دارم در حوزه تولید و در کنارش کلی موارد که برای مشتری ها و دوستان و هنرجوهام پیش اومده، یک سری اطلاعات کاملا مفید برای پیشگیری و نگهداری از شمشیر سامورایی یا شمشیر نینجای شما رو در این دوره گردآوری کردم.
امیدوارم دیگه برای هیچکس این اتفاق که شمشیرش آسیب جدی ببینه پیش نیاد چون ناراحت کننده هست😢
میلاد نادرخانی –
عالیه سنسی
مهدی ملکی –
🌹🌹